یک
امروز، علل و عوامل بسياري درصددند بر چهرهي لطيف افکار عمومی جامعهی ما، گردي به رنگ «ترديد» بنشانند و بر بستارهاي اعتقادی مردم ترك بيندازند، تا از رهگذر اين «ترك» مردم را دعوت به شستن چشمهاي خود و جور ديگر ديدن بكنند، رشتهها و پيوندهاي اعتقادي ـ اعتمادي آنان را دچار ساييدگي و فرسودگي نمايند، چشم زيبابين و روشنبين آنان را به شيشهاي كبود بيارايند، و تصويري زمخت، مات، مغشوش و ناامیدکننده از «آینده» در مقابل چشمان آنان قرار دهند.
دو
بيترديد، سنگي از «درون» و سنگي از «برون» در ايجاد اين «تردید» و تصوير اين «ترک» نقش ايفا ميكنند. آن سنگ درون، از جنس «ضعف» است: ضعفِ شناخت از «خود» و «ديگري»، ضعفِ شناخت از «حال» و «آينده»، ضعفِ شناخت از «درون» و «برون»، ضعفِ «تصميم» و «تدبير» كارآمد و بهنگام، ضعفِ بازتوليد «سرمایهی اجتماعی و انسانی»، ضعفِ مواجههي اصولي با «واقعيتها» و «حقيقتها»، ضعفِ مواجههي منطقي با «وظايف» و «نتايج»، ضعفِ مواجههي اصولي با مشکل مشخص در زمان مشخص، و…. و آن سنگ برون، از جنس «توانايي» است: توانايي توليد «قدرت» و «انقياد»، توانايي توليد گفتمانِ مسلط جهاني، توانايي توليد واقعيتها و حقيقتهاي مجازي و صدور آن به ساير جوامع، توانايي تعريف و تثبيت نظم جهاني مطلوب خود، توانايي توليد سبکها و اسطورههاي فرهنگي و هويتي، توانايي توليد زبان مسلط جهاني، توانايي درانداختن طرحي نو براي روزگاري نو، توانايي سمتدهي افكار عمومي جوامع مختلف، توانايي تاثیر بر تصمیمهای شورای امنیت و سازمان ملل، توانایی تصویب و اجرای تحریمهای بینالمللی، توانایی تهدید به جنگ و براندازی، توانایی ….
سه
با اين حال، همه ميدانيم كه اين «توانايي»، در واقع، همان چهرهي دومِ «ضعف» ماست. ميدانيم كه از ماست كه بر ماست. همچنين ميدانيم كه نه اين «توانايي» مطلق و ابدي است و نه آن «ضعف»، و ميتوان در برابر هر دو مقاومت كرد. بيترديد، اين «مقاومت» در سطح و گام نخست، در گرو تلاش نخبگان تصميمساز و تدبيرپرداز جامعه براي تعريف خود بهمثابهي «جزئي از راهحل مشكلات جامعه» است.
چهار
با اين تمهيد کوتاه، ميخواهم انتظار بسياري از آحاد جامعه از آنانی که وظیفهی تدبیر منزل را پذیرفتهاند مورد تأكيد قرار دهم. بزرگان، امروز روح و روان جامعهي ما از مشكلات فراوان داخلي و خارجي آزرده و ملول است. هر روز نيز به گونهاي بر دامنه و گستره و عمق اين مشكلات افزوده ميشود. در افق هم وضعيتي مطلوبتر هویدا نيست. در این شرایط از همهی شما اصحاب تصمیم و تدبیر انتظار میرود تا تلاش نمائید جزئی از راهحل مشکلات (نه جزئی از مشکلات) مردم باشید و با تصمیم و تدبیر بهینه و بههنگام خویش مرهمي بر روي زخمهايي كه از رهگذر اين مشكلات بر تن و روان آنان وارد شده، بگذارید، نه آنکه برخی از شمایان با هر دم و بازدم خود و با هر قول و فعل خود مشکلی بر مشکلات آنان بیفزایید و یا در متراكم و متقاطع کردن مشكلات گوناگون موجود بکوشید. اکنون، جامعهی ما بیش و پیش از هر زمان دیگر نیازمند همنوایی و همصدایی و همآهنگی و همکاری شماست. اکنون شما نه تنها در محضر خدا که در محضر و منظر مردمید. همگان در انتظار دم مسیحایی شمایند تا گرهای گشوده شود و گل امیدی بشکفد. همگان در انتظار عامل دیدن شما به آنچه دیگران را بدان دعوت و توصیه میکنید هستند. اندکی از «خود» و «خودی»هاتان فاصله بگیرید و ببیند که از آنچه امروز کشت میکنید فردا جز خرمن ناامیدی و یاس و اعتراض برداشت نخواهید کرد. نگذارید در ذاکره تاریخِ حال و آینده تصویری سیاه از شما نقش ببندد. پیاده شوید، تاملی کنید تا با هم و با مردم راه روید.