یک
نه عاقد را دیدهاند نه سر سفره عقد نشستهاند .تعهدشان کتبی نیست، قلبی است، یک «بله» گفتهاند و بدون هیچ مراسمی زندگی زیر سقف مشترک را شروع کردهاند. نام وصلتشان را هم «ازدواج سفید» گذاشتهاند. ازدواج سفید یک پدیدهی اجتماعی است که در ایران با گذشت زمان رو به گسترش است.در فرهنگ آکسفورد معادلی برای اصل کلمه white marriage وجود ندارد،اما در فرانسه به آن Marriage blanc میگویند نوعی ازدواج که به معنی ازدواج بدون وصال یا ثبتشده و قانونی اما به دلایل مختلف بدون رابطهی جنسی است.شاید دلیل نامگذاری این نوع زندگی به ازدواج سفید،سفیدماندن برگههای شناسنامههاست. این پدیده فقط مختص ایران نیست و در جوامع دیگر نیز بسته به عواملی مانند اقتصادی، فرهنگی و غیره اشکال گوناگونی میتواند به خودش بگیرد.بیش از دوسوم زوجهای آمریکایی از ازدواج رسمی، مدتی را بدون ازدواج با یکدیگر زیر یک سقف میگذرانند. در سال ۱۹۹۴، حدود ۳/۷ میلیون زوج آمریکایی بدون ازدواج با یکدیگر زندگی میکردند و نزدیک به اواخر دهه ۱۹۹۰، حداقل ۵۰ تا ۶۰ درصد زوجها حداقل پیش از ازدواج رسمی، مدتی را بدون ازدواج با یکدیگر میگذراندند. این در حالی است که تا پیش از ۱۹۷۰، زندگی بدون ازدواج در ایالات متحده غیرقانونی بود. طبق آمار آمریکا، تعداد زوجهای ازدواجنکردهای که با یکدیگر زندگی کردهاند، از ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰ ده برابر شده و اکنون، زندگی بدون ازدواج، به مرحلهای عادی در روند آشنایی دو فرد تبدیل شدهاست.
دو
با توجه به تفاوتهای ساختاری جامعهی ایران با جوامع دیگر، طبعا دیدگاههای متفاوتی در رابطه با این پدیده وجود دارند.عدهای آن را امری نکوهیده و غیرقابل قبول میدانند، برخی دیگر که عموما جوانان را شامل میشود مشوق آن هستند و دستهای هم گاه به میخ و گاه به نعل میکوبند.بهنظرمیآید چند دلیل عمده در گسترش ازدواج سفید تاثیر داشته باشند:
- یکی از این موارد نبودن بستر مناسب برای ازدواج دایم به دلیل مشکلات مالی است که البته دلیل کاملی نمی تواند باشد. چرا که در میان کسانی که به ازدواج سفید روی میآورند افراد با قدرت مالی بالا وجود دارند که با وجود توان مالی باز هم تمایل به این نوع زندگی دارد و قبل از ورود به زندگی رسمی میخواهند یک ازدواج بدون ثبت را تجربه کنند.
- وجود قوانین تبعیضآمیز ازدواج به خصوص برای زنان. زنانی که به حق و حقوق خودشان آشنایی دارند کمتر سعی میکنند خود را اسیر یک زندگی رسمی با قوانین مردسالارانه کنند.به دلیل مشکلاتی که در قانون به ضرر زنان وجود دارد، از جمله حق طلاق،حضانت،محل زندگی،مهاجرت،تمکین، ادامه تحصیل و مشکلاتی نظیر این، شاید بیشتر گرایش به زندگی بدون ثبت داشته باشند.البته برای مردان هم مهریههای بالا، هزینههای سرسامآور زندگی، نفقه و مسائل مالی طلاق که باید مالی را به همسرانشان برای جدایی هزینه کنند، میتوانند از دلایل کشش آنها به این نوع زندگی باشند.
- ترس از طلاق و شکست در زندگی: بهنظر میرسد با توجه به اینکه طلاق در جامعهی ایران رشد بیرویه داشته و معمولا از هر سه چهار تا زندگی یکی به طلاق میانجامد و خروج از یک زندگی توام با خشونت به خصوص برای زنان بسیار مشکل است و حتی مشکلاتی که بعد از طلاق برای زنان وجود دارد، و به دلیل وجود باورهای غلط در مورد طلاق،موجب میشوند افراد با تامل بیشتر وارد یک رابطه شوند و حتیالامکان از زندگی رسمی دوری جویند.
- دستوپاگیربودن ازدواج رسمی و ایجاد مسئولیت سنگین حقوقی پس از ازدواج برای زوجین وتعهدات درازمدت که شاید خیلی خوشایند جوانها نباشد، و البته عوامل روانی مثل تفکیک جنسی از کودکی عوامل اجتماعی مانند مهاجرت جوانها به شهرهای دیگر برای اشتغال و تحصیل و استقلالطلبی، میتواند عوامل دیگر گسترش ازدواج سفید در ایران باشد.
سهمیدانیم ازدواج سفید در ایران امروز یک جرم تعریف میشود. دلایل آن هم کاملا شفاف و صریح است:
- عدم ایجاد محرمیت از طریق عقد دایم و یا موقت
- عدم ثبت واقعه ازدواج
- وجودداشتن رابطهی زنا یا روابط غیرشرعی مادون زنا.
افزون بر حرمت و منع شرعی و قانونی، ازدواج سفید با فرهنگ دیرینهی ایرانی نیز، همخوانی و همسویی ندارد. در فرهنگ ایرانی، خانواده همواره رکن اصیل و وزینی بوده است و بهمثابه کوچکترین سلول اجتماعی که برزگترین مسئولیتها و رسالتهای اجتماعی را بر دوش میکشد، تعریف میشده است. به بیان دیگر، خانواده و اصالت آن جزئی لاینفک از هویت فرهنگی و دینی انسان و جامعهی ایرانی در دورانهای مختلف تاریخی بوده است. از اینرو، ازدواج سفید در ساحت این فرهنگ، جز پدیدهای سیاه تصویر نمیشود، و از اینرو، ازدواج سفید در جامعهی امروز ما بیش و پیش از هر چیز بهمثابه یک «امر سیاسی» و نوعی «استراتژی اسقاط نظم و نظام فرهنگی و دینی مستقر» تعریف نمیشود. بیتردید، برای مواجهه و مقابلهی اصولی و منطقی با این پدیده نباید به تدبیرهای سختافزانه اندیشید – زیرا جز بر عمق و گسترهی مشکل نخواهد افزوده و جز رادیکالیزهکردن آن حاصل دیگری نخواهد داشت – بلکه باید تلاش شود علل و عوامل گرایش به این پدیده – که به برخی از آنان اشارت شد – مرتفع گردند و شرایط لازم برای گرایش جوانان بهسوی ازدواج رسمی و شرعی فراهم آید.